مورینیو-پپ؛ داستان یک جدایی
زمانی، مورینیو و گواردیولا دوستانی نزدیک محسوب می شدند. اما چه اتفاقاتی رخ داده است که حالا این دو، از بزرگ ترین دشمنان فوتبال جهان هستند؟
|
به گزارش "ورزش سه"، از دوران رقابت به یاد ماندنی مورینیو و گواردیولا ، تصاویری فراموش نشدنی در اذهان عمومی باقی مانده است. از دویدن مورینیو بر روی فواره های آب باز شده بعد از گذشتن اینتر از سد محکم بارسا در نیمه نهایی لیگ قهرمانان تا فرو کردن انگشت مورینیو در چشم تیتو ویلانوای فقید.
"افرادی هستند که ضریب هوشی بالاتری از من دارند. آنها به خوبی می دانند چگونه تصویری متفاوت از آنچه درونشان هست را بروز دهند. در حالیکه در پس این تصویر، تفاوتی بین ما وجود ندارد".
این جمله، توصیفی کامل از ذهنیت آقای خاص نسبت به سرمربی 45 ساله اسپانیایی است. بدون شک، گذشتن از سد بارسلونا و درهم شکستن امپراطوری این تیم در اسپانیا و اروپا، تنها دلیل پذیرش پیشنهاد رئال مادرید توسط مورینیو در تابستان سال 2010 بود.
تلاش نومیدانه مورینیو در پاک کردن رد پای پپ از فوتبال اسپانیا، منجر به ایجاد دشمنی عمیقی بین این دو سرمربی موفق شد. حالا این دشمنی، روز شنبه و در ورزشگاه اولدترافورد، در قالب دربی منچستر بین دو تیم منچستریونایتد و منچسترسیتی، دوباره تجلی پیدا خواهد کرد.
بسیاری از نزدیکان گواردیولا، جنگ های عصبی بی وقفه و تنش های شدید حضور مورینیو در لالیگا را عامل اصلی استعفای پپ از حضور روی نیمکت بلوگرانا در تابستان سال 2012 می دانند.
اگرچه نبردهای این دو سرمربی منجر به 5 پیروزی، 4 تساوی و تنها 2 شکست برای گواردیولا شد، اما او در اعترافی خصوصی، مورینیو را برنده دوئل بین ان دو سرمربی مبدع در دنیای فوتبال قلمداد کرد.
حالا و در انگلیس، فصل تازه ای از سری نبردهای مو – پپ، در حال اکران در فصل فوتبالی پرحرارت جزیره است.
در ماه می سال 1997، زمانیکه بارسا موفق شد با پیراهن سبز نوستالژیک خود به رهبری سر بابی رابسون، از سد پاری سن ژرمن گذشته و فاتح جام برندگان جام شود، درون مستطیل زمین، دو نفر همدیگر را در آغوش گرفتند. یکی، فرمانده مقتدر ارتش کاتالان در میانه میدان و دیگری، مترجم و البته محرم اسرار سر بابی رابسون.
مورینیو، یک عکس از آن لحظه را برای همیشه در صندوقچه خاطراتش نگه داشه است. البته عکسی که هیچ وقت، رغبتی برای نشان دادن آن به عموم فوتبالدوستان از سوی مورینیو دیده نشد.
" بله، من همیشه عکس آن لحظه را نگه خواهم داشت. در آن زمان، ما خیلی به هم نزدیک بودیم". مورینیو، همیشه به نیکی از آن لحطات یاد کرده است.
البته، ممکن بود امروز این مورینیو باشد که روی نیمکت منچسترسیتی تکیه زده باشد. در سال 2012 و در زمان حضور مانچو در انگلیس، خورخه مندس، ایجنت آقای خاص مذاکراتی را در جهت پذیرش این شغل با مالکان آبی های منچستر انجام داده بود. حتی یک سال بعد، بعد از خداحافظی سر الکس فرگوسن از نیمکت شیاطین سرخ، سرنوشت می توانست ژوزه را در آن سوی شهر بارانی منچستر مشغول به کار کند. اما دست تقدیر، انگار علاقمند بود تا پپ و ژوزه را در این مقطع، دوباره در مقابل هم قرار دهد.
البته شاید جدی ترین پیشنهاد مورینیو در آن سالها، در سال 2008 و از سوی بارسلونا بود. به خاطر تجربه کم گواردیولا، ممکن بود مورینیو نیمکت بلوگرانا را برای آن دوره طلایی تصاحب کند.
بعد از تجربه اندوزی زیر نظر سر بابی رابسون و در هنگام ترک بارسا در سال 2000، مورینیو با جمله ای احساسی، به هواداران بارسا قول بازگشت داد؛ " امروز و تا همیشه، بارسلونا در قلب من جای خواهد داشت".
8 سال بعد، در ملاقات تیگی بگریستین، مدیر ورزشی وقت بارسا و حال حاضر منچسترسیتی با مورینیو در لیسبون، آقای خاص تاکید داشت که اگر پیشنهاد هدایت آبی اناری ها را بپذیرد، از گواردیولا که در آن زمان سرمربی تیم دوم بارسلونا بود، به عنوان دستیار استفاده خواهد کرد. در آن سو، خود گواردیولا نیز مورینیو را به هیئت مدیره بارسلونا پیشنهاد داده بود.
سر بابی رابسون، در سال 2011 و در مستندی که در رابطه با مورینیو در دست ساخت بود، اینگونه می گوید: "ژوزه از اهمیت گواردیولا در ساختار بارسلونا باخبر بود. آنها رابطه دوستانه بسیار نزدیکی داشتند".
البته در سال 2008 و بعد از جدایی از چلسی، نام مورینیو به عنوان جانشین بسیاری از مربیان شاغل در اروپا برده می شد. از آرسن ونگر در لندن تا سکاندار زیردریایی های زرد و جانشینی پلگرینی.
اما، معمار بارسلونای نوین، یوهان کرایف معتقد بود که رفتار جنجال برانگیز ژوزه مناسب نیمکت بارسا نیست و به همین دلیل، مدیران وقت بارسا را راضی به استخدام گواردیولا به عنوان سرمربی جدید بارسلونا کرد. انتخابی که حتی تعجب خود او را نیز بر انگیخت.
بعدها، مارک اینگنا، یک از مدیران بارسا که در جریان مستقیم مذاکرات با مورینیو قرار داشت، در کتاب " بهترین تیم دنیا" نوشت: "مورینیو بعد از شنیدن این خبر، اصلا اوضاع مناسبی نداشت".
البته بعدها، جدال این دو سرمربی نامدار، یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هزاره جدید لقب گرفت؛ عمل گرایی صرف در مبارزه با افکار ایده آل گرایانه.
هفته گذشته، یکی از بازیکنان سابق بارسلونا که در دوران سربابی رابسون، عضو این تیم بود، به "اسپورت میل" گفت: "افکار رابسون، در بسیاری از مواقع برای بازیکنان قابل درک نبود. اما مورینیو و گواردیولا در کنار هم، سعی می کردند تا تاکتیک های تیمی را به شکل قابل فهمی برای بازیکنان روشن سازند.
در آن زمان، رابسون دستورهای خود را بر روی نمودارهای آماری ترسیم می کرد اما مورینیو و پپ، آن خطوط مارپیچ را در تمرین برای ما بازسازی می کردند تا درک آن برای ما آسانتر شود. به همین دلیل، بسیاری از بازیکنان، پیروزی فینال کوپا دل ری در سال 1997 را مرهون افکار این دو سرمربی نامدار حال حاضر فوتبال جهان می دانستند".
گواردیولا، در رابطه با این اتفافات می گوید: "ما باید ایده های رابسون را بازنویسی می کردیم. این کار، جزئی از رابطه دوستی ما محسوب می شد".
اما زمانیکه مورینیو در تابستان سال 2010، دوباره به اسپانیا و البته به عنوان سکاندار کهکشانی ها بازگشت، به علت اتفاقات رخ داده در دیدار نیمه نهایی لیگ قهرمانان میان اینتر و بارسا، دیگر هرگز خبری از آن رابطه دوستانه نبود.
سرالکس فرگوسن، بعد از سه و نیم فصل تحمل مورینیو به عنوان سرمربی رقیب، در تابستان آن سال در کنفرانسی خبری، پیامی روشن برای گواردیولا ارسال کرد؛ آماده باش، مورینیو در راه است!
البته گواردیولا نیز در جواب اذعان داشت که آمدن ژوزه، اتفاق بدی محسوب نمی شود. گرچه این پیشگویی، در آینده به کلی غلط از آب درآمد.
اتفاقاتی که طی دو فصل حضور مشترک پپ و ژوزه رخ داد، به شکل وحشیانه ای غیر قابل توصیف بود. اگرچه آریگو ساکی، سرمربی نامدار ایتالیایی آنها را " دو پیکاسو در یک زمانه" خطاب کرده بود، اما آثار به جا مانده از این دو هنرمند، زیبایی هایی چندانی را از خود به جای نگذاشته است.
الکلاسیکوی اول را می توان تلخترین شب سالهای اخیر آقای خاص قلمداد کرد. شکست 0-5 مادریدی ها در نیوکمپ، حتی وین رونی را در خانه اش به تشویق "توتال فوتبال" بارسلونا واداشت. پس از آن، طی 16 ماه، این دو تیم 10 بار به ملاقات یکدیگر رفتند. در بهار سال 2011، طی 18 روز، 4 الکلاسیکو در لالیگا، کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا برگزار شد.
بعدها، یکی از بازیکنان رئال مادرید در توصیف آن روزها اذعان داشت که او یکی از افراد حاضر در شدیدترین زمین لرزه تاریخ فوتبال اسپانیا بوده است.
بسیاری از تئوریسین ها معتقد بودند، کینه مورینیو از بارسا، برگرفته از رد شدن پیشنهاد سرمربیگری وی در سال 2008 توسط هیئت مدیره این باشگاه بوده است. اوضاع جوری پیش رفت که آقای خاص، بازیکنان بارسا را دشمنان تیم خطاب می کرد و از بازیکنانش می خواست در اردوهای تیم ملی نیز به آنها نزدیک نشوند.
بدون شک، رقابت دیرینه دو غول بزرگ اسپانیا، زیر نظر این دو مربی به اوج خود در طول تاریخ رسید. علیرغم به ثمر رسیدن 35 گل طی بازی های این دو تیم در دو فصل، سطح بی سابقه ای از درگیری و دشمنی در اذهان دوستداران فوتبال باقی مانده است.
البته در این بخش، شاید خشن قلمداد کردن کهکشانی ها توسط گواردیولا، پر بیراه هم نبوده است. در هر 4 الکلاسیکوی ابتدایی، یک بازیکن از رئال مادرید از زمین مسابقه اخراج شد. سرمربی بارسا همچنین معتقد بود که مورینیو بیش از حد علاقمند به جنگ های لفظی خارج از محدوده زمین، سالن کنفرانس مطبوعاتی و خصوصا با داور مسابقه است.
از آنسو، مورینیو بازیکنان بارسا را به اجرای تئاتر درون زمین متهم می کرد و اعتقاد داشت به علت هک شدن نام یونیسف روی لباس این تیم، انگار آنها در برابر قوانین مصونیت دارند.
به هر ترتیب، آن چیزی که در زمین مسابقه رخ می داد، بسیار بدوی و به دور از جذابیت های مرسوم دنیای فوتبال بود.
به عنوان مثال، زمانیکه بارسلونا موفق شد فاتح سومین دیدار، از چهارگانه آپریل 2012، در مرحله رفت نیمه نهایی لیگ قهرمانان شود، گواردیولا مصاحبه نسبتا تندی بر علیه سرمربی رئال مادرید انجام داد.
" نمی خواهیم در این اتفاق با مورینیو رقابت کنم. تنها دوست دارم 4 سال دوستیمان را به او یادآوری کنم. من و ژوزه، هر دو همدیگر را به خوبی می شناسیم و همین موضوع کفایت می کند".
شاید بزرگترین تفاوت رویکرد این دو سرمربی، در همین نقطه قابل تشخیص باشد. تصور بر آن بود که گواردیولا سعی دارد همگان را از تصویر ماکیاول گرایانه ترسیم شده از مورینیو، مبرا سازد.
به نظر می رسید، سرمربی پرتغالی کمتر درگیر روابط احساسی و عاطفی باشد. یکبار، خطاب به "لو مارتین"، روزنامه نگار " ال پایس" گفت: "هرگز وقت خود در این رابطه که مردم به من علاقه دارند یا از من متنفرند، تلف نمی کنم".
قابل درک بود که قدرت فوتبال، افکار و جلوه های شخصیتی آن دو را تغییر داده است و در نهایت منجر به نابودی رابطه دوستانه گذشته نه چندان دور شده است.
در آن مقطع، بارسلونا به اندازه حریف دیرینه اش، در بازار نقل و انتقالات فعالیت نداشت. شاید تنها خرید بزرگ بارسا در آن سالها، پرداخت 60 میلون یورو برای خرید زلاتان بود که البته چیزی جز پشیمانی برای آنها به بار نیاورد.
در دیدار روز شنبه، بدون شک گواردیولا تنها با مورینیو روبرو نخواهد شد. در نوک پیکان هجومی منچستر، زلاتان می خواهد توانایی های خود را به سرمربی اسبق خود ثابت کند.
در تابستان 2010، گواردیولا با خرید زلاتان به جای اتوئو، قصد در ترمیم خط هجومی تیمش داشت. اما بدون شک دو فصل حضور در نیوکمپ را می توان تنها لکه سیاه دوران بازیگری فوق ستاره سوئدی قلمداد کرد.
آن شب، مورینیو و یارانش برای دفاع از پیروزی 1-3 دیدار رفت در سن سیرو، پای به جهنم نیوکمپ گذاشته بودند. پیروزی با اختلاف 2 گل در اسپانیا، ضامن حضور بارسلونا در فینال سانتیاگو برنابئو بود. اما زلاتان آن شب در مقابل دیدگان مورینیو، رفتار توهین آمیزی نسبت به پپ از خود برز داد.
زلاتان، در کتاب " من زلاتان هستم" درباره دوران حضورش در بارسا اینگونه شرح می دهد: "یک جنگ واقعی در رختکن بارسلونا شکل گرفته بود. نبردی میان من و گواردیولا. اما او شخصیتی ترسو داشت و حتی نمی توانست در چشمان نگاه کرده و به من صبح بخیر بگوید.
معتقدم که گواردیولا درگیر وسواس ذهنی شدیدی نسبت به مورینیو بود. ژوزه، یک ستاره بزرگ و دشمن گواردیولاست. اگر مورینو چراغی را روشن کند، گواردیولا سریع پرده ها را می کشد. از نظر من، گواردیولا به شدت به دنبال مبارزه با مورینیو بود".
زلاتان، طی دو فصل تنها 23 بار از ابتدا در ترکیب بارسا قرار گرفت و گواردیولا نتوانست در هماهنگ ساختن او با ستاره نوظهور آن روزهای بارسا، لیونل مسی، موفق عمل کند.
یکی از بازیکنان جوان بارسا در آن مقطع، به "اسپورت میل" گفت: مسی یک معظل بزرگ در ترکیب بارسلونا بود. نسبت به دیگر بازیکنان جوان و با استعداد، مسی بیشتر مورد استقبال سرمربی قرار می گرفت و حقیقتا هیچ مهاجمی قادر به بازی کردن در کنار اونبود. اگر کسی بیش از او گل می زد یا بیشتر از او صحبت می کرد، شرایط دشواری در رختکن پیدا می کرد. مسی حس خوبی نسبت به زلاتان نداشت و همیشه نزد گواردیولا از او شکایت می کرد.
زلاتان با همه بازیکنان از جمله من شوخی می کرد و خواستار برقراری رابطه ای دوستانه بود. زلاتان علیرغم داشتن شخصیتی خود محور، رفتاری کاملا صادقانه و شفاف داشت.
بر خلاف او، مسی شخصیتی کاملا متفاوت داشت. او سعی می کرد در اذهان عمومی خود را بسیار آرام و مهربان جلوه دهد و طوری خودش را نشان می داد که انگار در رابطه با هیچ کس، چیزی نمی گوید. اما در پشت پرده، همگان را به خاطر نیازها و خواسته هایش تحت فشار قرار می داد. در نهایت، گواردیولا مجبور شد تا با زلاتان قطع همکاری کند".
در بازی روز شنبه اولدترافورد، گواردیولا از داشتن بهترین مهاجم خود، سرخیو آگوئرو به علت محرومیت در نظر گرفته شده توسط اتحادیه فوتبال انگلیس محروم است. در آنسوی میدان، زلاتان آغاز بسیار درخشانی در لیگ برتر داشته و با به ثمر رساندن 3 گل، آماده درخشیدن در دربی منچستر است.
زلاتان 34 ساله، مملو از انگیزه های شخصی برای دیدار با منچستر سیتی است. همانطور که در کتاب خود نوشته: " حس نفرت و انتقام، محرک من برای ادامه دادن هستند".
"فران سوریانو"، یکی از روسای منچسترسیتی که روزی در بارسلونا مشغول به کار بود، در مورد مورینیو می گوید: "ژوزه، روش خود را عوض نمی کند. او به بردن عادت دارد و این راه را نیز ادامه خواهد داد".
در واقع، شیاطین سرخ نیز مورینیو را در موقعیت مشابه رئال مادرید در سال 2010 استخدام کرده اند. در آن سال، تمام هدف مادریدی ها، در آمدن از زیر سایه حریف قدرتمند خود، بارسلونا بود. امروز نیز منچستری ها قصد دارند تا به روزهای درخشان قبل از جدایی فرگوسن بازگردند. نقطه مشترک هر دو قصه، ظهور یک منجی روی نیمکت این دو تیم پرافتخار است.
در آنسو، گواردیولای 45 ساله، با چالشی بزرگ در طول دوران مربیگری خود روبرو است. او تغییرات نسبتا زیادی را در رختکن سیتیزن ها ایجاد کرده است. علاوه بر جدایی جو هارت، چند تن از کارمندان باشگاه نیز به دستور او از این تیم جدا شده اند.
البته قبل از این دیدار، مورینیو و پپ در انگلیس با هم روبرو شده اند. ماه گذشته و در جریان جلسه ملاقات مربیان لیگ جزیره، این دو با رعایت آداب مرسوم معاشرت، با یکدیگر نیز دست دادند.
برخی معتقدند، گواردیولا زمانی که نام مورینیو را به زبان می آورد، از لحاظ فیزیکی دچار تغییراتی می شود.
"گیلم بالاژ"، نویسنده کتاب بیوگرافی پپ در این رابطه می گوید: "انگار که با آوردن نام ژوزه، دیواری نامرئی در مقابل او ظاهر می شود. عضلات گردن او کشیده شده، قوز می کند و دیگر به چشمان شما نگاه نمی کند".
البته خود گواردیولا نیز در دوران حضور در بارسا، اعتراف کرد که 24 ماه رقابت با مورینیو، او را خسته کرده است. او طی اظهار نظری قابل تامل، تاکید داشت که با مورینیو، خیلی از مسائل رخ می دهد.
حالا و در انگلیس، حداقل خیال گواردیولا از این نکته راحت است که افکار مورینیو فقط معطوف او نخواهد بود و بر خلاف اسپانیا، تنها دو سرمربی از رئال و بارسا رقیب یکدیگر محسوب نمی شوند و آرسن ونگر، یورگن کلوپ و البته، مجاورت در کنار چلسی، می توانند گزینه های خوبی برای مورینیو باشند.
اگر همانند سالهای 2010 تا 2012، موریبنیو بخواهد تمام تمرکز خود را بر رقابت با گواردیولا قرار دهد، بدون شک از دیگر مدعیان در کورس قهرمانی عقب خواهد ماند. به همین دلیل ممکن است مرد پرتغالی تصمیم داشته خاطرات دوستی سالهای دور را دوباره بازسازی کند.
در این صورت و با زنده شدن آن روزها، گواردیولا گفت: "اگر این موضوع حیقیقت داشته باشد، من نیز در رفتارم تجدیدنظر خواهم کرد". |